بررسي وضع گذشته و موجود روش غالب آموزش كشتي آزاد و فرنگي توسط ما مربيان و بازخورد آن در مسابقههاي مختلف مهم داخلي و بينالمللي و ... توسط كشتيگيرانمان، نشان ميدهد در اين زمينه كاستيهاي زيادي داريم. اين كاستيها تا آن جا رشد و خودنمايي كردهاند كه گوهر و اصالت هنر كشتي ايراني را به ويژه در كشتي آزاد با مخاطرهي جدي و فراموشي روبهرو كرده است!
علاوه بر مشكلات تكنيكي، تاكتيكي و استراتژيكي و مديريت اجرايي كشتي در روي تشكهاي تمريني و مسابقهاي، كشتي ما در زمينهي حاكميت علمي موضوعهايي مهم و حياتي و اثرگذار، مانند تغذيه، اصول و روش آمادهسازي، روانشناسي ورزشي و ويژه كشتي، آناليز و ... نيز با گرفتاريهاي متعدد ساختاري، نگرشي، مديريتي و اعتباري و اجرايي روبهرو است. اما نبايد نااميد باشيم، با كمك مربيان و كارشناسان اهل علم و فضيلت دانشگاهي و غيردانشگاهي درون و برون فدراسيون كشتي، با شناخت و آگاهي نسبت به وضع حال و چشماندازهاي مطلوب، پوستهاندازي از پيلههاي سنتي و دست و پا گير ناشي از آموزشهاي غلط، سالها است كه شروع شده و دوران گذار از آموزش ديمي و غيرنظاممند علمي در حال شتابگيري مثبت است.
سخن گفتن دربارهي ديگر عوامل اثرگذار در كشتيگيري را به فرصتهاي مناسب ديگري واميگذاريم. در اينجا به گوشهاي از مشكلات و مسايب نگرش كلي و آموزش فني و نمود آن در مسابقههاي كشتي آزاد كشورمان اشارهاي كوتاه و كلي ميكنيم.
استثناها به كنار، روش غالب آموزش محتاط و محافظهكار و با گرايش ترس و ناقصالخلقهاي كه در بهترين حالت، با ترديد و دودلي، «كشتي ايراني» را تنها در چند نوع زيرگيري سررو خلاصه ميكند و انواع زيرگيريهاي زانوزده را هم حرام و مرتكب را مستحق اعدام ميداند. و در ادامه اگر اين زيرگيري ها هم نشد، هولي يا گويي و كلينچي، خدا بده بركت و الي آخر! ... ؟ مگر نديديم در مسابقههاي انتخابي سال گذشته تيم ملي كشتي آزادمان در شهر ساري را كه هزار آفرين! صد و چند كشتي به كلينچ كشيد و تنها يك كشتي با ضربه فني تمام شد كه آن هم ناجوانمردانه و عليه كشتيگيري ضربخورده بود ... !
در برابر عيب و اشكالهاي موجود آموزش فني كشتي كشورمان، تجربه نشان ميدهد اگر بدون ريشهيابي اصولي، به شكل سنتي و موردي دم به ثانيه در تمرين و مسابقه به افراد تذكر دهيم يا توپ و تشر بزنيم اين كار را انجام بدهيد يا ندهيد! اين ايرادهاي رواني و فنّي درست نميشوند. بدون هيچ ترديدي با اين نگرش خُردهبينانه و موردي، موفق نخواهيم شد. همانگونه كه گذشتگان چند ده سال اخير ما با تمام حسن نيتها و زحمات و تجربههاي خود موفق نشدند... !
ما مربيان - و مديريت ستادي و فني فدراسيون كشتي – بايد با پندگيري از آسيبشناسي گذشته و حال، ضروري است در شخصيت فني و رواني نسلهاي كنوني و آيندهي كشتي كشورمان يك دگرگوني و تحول مثبت به وجود آوريم. اين تجديدنظر و اصلاحات در كشتي كنوني، مسير اصليش در بازكشت به خود، يعني «بازگست به اصل كشتيگيري ايراني است» ولاغير ... !
پيش از گام گذاشتن در اين راه، اصل اول، شناخت ذات و ماهيت و شكل كشتي ايراني است. بايد از خود بپرسيم: «آيا كشتي ايراني، در يك زيرگيري خلاصه ميشود؟! يا اين كه خير! زيرگيري تنها يك چشمه و يك گوشهي فاخر و گرانسنگ از هنر اصيل كشتي ايراني است؟ ... !»
اگر ما «كشتي ايراني» را در چهارچوبي علمي، كارشناسي مورد تجزيه و تحليل – يا آناليز – شناختي و روششناسي قرار دهيم، ستونها و پايههاي استوار ساختار نظاممند كشتي ايراني را بايد به درستي باز شناسيم و بناي آموزش كشتي كشورمان را با اتكا به اين ستونهاي محكم، استوار و پابرجا سازيم.